در گذشته قبل از شکلگیری بانکهای
مرکزی، سکههایی در هر یک از دوران تاریخی وجود داشت که نشان از فعالیتهای تجاری
در آن دوران داشت و برای مبادله کالا در سطح داخلی و بینالمللی مورد استفاده قرار
میگرفت. سکههایی که قیمت واقعی آن در قیمت فلز آن بوده و همیشه ارزش خود را حفظ
میکردند و به این لحاظ تجارت بین کشورها امکانپذیر بوده است. در چنین اقتصادی
معمولا تورم وجود ندارد، مگر کمیابی به وجود آید یا کالای وارداتی با قیمت گرانتر
از قبل وارد شود. این پدیده مهم در دوران اقتصاد مدرن به عصر پول براساس استاندارد
طلا شناخته میشود که بعد از جنگ جهانی دوم نظام برتون وودز بین آمریکا و گروهی از
کشورهای دیگر پایهگذاری شد.
تا حدود ۵۰ سال پیش (۱۹۷۳) پشتوانه طلا
یا فلزات قیمتی و تا حدی دلار آمریکا موجب ثبات نسبی در قیمتها میشد و دولتهای
متعهد حق نداشتند پول بدون پشتوانه منتشر کنند.
کنفرانس برتون وودز و ایجاد پشتوانه طلا
شاید به آن دلیل پس از جنگ جهانی دوم بهوجود آمد که دست دولتها در چاپ اسکناس و
ایجاد تقاضا در جامعه محدود به ثروتهای واقعی آن جوامع شود؛ زیرا بازسازیهای
بعد از جنگ نیاز به پول فراوان داشت و این تصمیم راه ثبات در نرخهای مبادله پولی
را هموار میکرد تا چاپ پول بدون پشتوانه محدود شود و البته میدانیم که دلار
آمریکا تقویت شد و یادمان هست که چگونه آمریکا به اروپا کمک کرد تا ویرانیهای جنگ
را بازسازی کند.
ولی تصمیم محوری برتون وودز در ۱۹۷۳
لغو شد و پشتوانه طلا را آمریکا از بین برد و دست دولتها باز شد تا براساس
نیازهای اقتصادی خود، دست به چاپ اسکناس بزنند و گهگاه دولتها پا را فراتر از
محدودیتهای علمی گذاشتند و حجم تولیدشده اسکناس بیش از رشد تولید ملی شد و این
امر یعنی تقاضای موثر در جامعه بیشتر از عرضه شد و بنای تورم گذاشته شد که پولهای
اضافه بر تولید ملی بهوجود آورنده آن بودند. امروزه خلق پول بدون پشتوانه توسط
بانکهای مرکزی یا چاپ پول بیش از رشد واقعی بخش اقتصاد منجر به ایجاد تورم شده
است.
بهرغم قدرت بانکهای مرکزی در کشورهای
توسعهیافته در برخی از کشورهای در حال توسعه کنترل چاپ پول امکانپذیر نشد و تورمهای
حتی سهرقمی به وجود آمد. البته برخی از اینگونه کشورها بهتدریج هوشیار شدند و
یاد گرفتند که اقتصاد یک علم است و باید به نظریههای آن توجه کنند و در نتیجه
توانستند تورمهای بالا را از طریق کنترل چاپ پول در محدودهای که علم اجازه میدهد
کاهش دهند. ولی هنوز کشورهایی چون کشور ما نتوانستهاند راه برونرفت از این گرفتاری
را پیدا کنند و در نتیجه تورم بالای ۴۰ درصد گریبان کشور را گرفته است.